پــرانه

مهربان ِ مهربان ِ مهربان

سه شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۳ ق.ظ


١. مثل مسلم بن عقیل، که گریه های لطیفش قبل شهادت شبیه هوای پر مهر حرم امام رضاست و صفای وجود حبیب... 


٢. گفت از طفل ٦ ماه گرفته تا پیرمرد کربلا، حبیب بن مظاهر ... .

چرا انقدر باهات احساس صمیمیت کردم که رفیق ِ شفیق خطابت کردم؟ خب سن که ربطی نداره! مهم اینه با همه شبیه نبودنم، تمام این سال ها حس میکردم میشه رفیقم باشی و من هم ... اینکه انقد خوبی که منو به رفاقتت می پذیری!  و تو که عشق رو بهتر از هر کسی فهمیدی میدونی رفقای حقیقی شبیه همند ... من شبیه ت نیستم، اما اگه رفیقمی، شبیهم کن، حبیب!



٣. مرسی از رفیقی (نضال) که کتاب "از دیار حبیب" سید مهدی شجاعی رو چند سال پیش تو دیار غربت بهم هدیه داد و کلی انگیزه و حس خوب غیر قابل وصف رو باهاش تجربه کردم :)

خدا بهتون خیر و برکت بیشتری عطا کنه، آقای شجاعی.


  • سه شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۳ ق.ظ
  • پر