پــرانه

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

 

سلام امام ِ من

سلام امام حسین جان

 

امروز کنار حسین تو به عزایت نشستم ...

عزاداری کوچک، کم، و ناقابل

 

ممنونم که من رو از غریبگی و قعر تنهایی نجات دادی و با دوست دارت دمخور کردی.

امروز روز خوبی بود...

کمی زیارت خواندیم، یاد عمویم عباس (ع) را کردیم، یاد علی شریعتی ِ‌ تنهای تنهای غریب افتادیم، شریعتی که بین همه بزرگانی که دوستشان دارم (تا قبل از اسارت امام موسی صدر) به گمانم، غریب ترین و تنهاترین و رنجورترین بود. کمی صدایش را گوش دادیم که از "حسین وارث آدم" می گفت و آخرسر هم در وبلاگ هایم چرخی زدیم.

حسرت زده بودم. گفتم، عمرم رفت و نشد آنچه باید.

حسین گفت، امروز رو غنیمت بدونم و قرار بذارم برای "تغییر تدریجی"... برای جبران کردنی که سخت تر شده اما شدنیه.

شدنیه...

 

+ این چند خط رو نوشتم که امشب به یادگار بمونه.

دوست داره بنویسم، خودم هم دنبال بهانه ام.

همین :)


heart گوش بدید