کوتاه.
داخلی. کلاس. روز
شاگرد: تا مفهوم از قلم چه باشد.
استاد: چرا سختش می کنی؟
شاگرد: سخت می بینید.
استاد: سایه ای از ابهامی!
شاگرد: آشکار که باشی نمی بینندت. پرتوان نور در دل تاریکی از روزنه ای به درون می جهند، و برق چشمانی را به سوی خود می کشانند. نور که اندک باشد می درخشد. زیادت هر چیز آدمی را کور می کند.
استاد: ولی او رحمتش را بر بندگانِ کور و کرش تنگ نمی کند.
شاگرد: بر عوام رحمن است و بر خواص رحیم.
استاد: ما را که با او قیاسی نیست. بلا تشبیه است.
شاگرد: آموزگار است.
استاد: و تو از همه ش حجاب آموختی؟
شاگرد: آنچه ما آموختیم به قدر عقل خویش بود.
استاد: گناهِ جهل نیاور که خود گناه بزرگ تری ست.
شاگرد: حضرتش فرمود: "من طلب الحق فاخطاَه کمن طلب الباطل فادرکه." از جهد به جهل رسیدن برتر است از تکیه بر کرسی قضاوت!
- يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۱۷ ب.ظ